English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4582 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
abator U رفع مزاحمت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nuisances U مزاحمت
disturbances U مزاحمت
fracas U مزاحمت
unearthly hour <idiom> U مزاحمت
interfered U مزاحمت
interfere U مزاحمت
nuisance U مزاحمت
discommodity U مزاحمت
interferes U مزاحمت
affray مزاحمت
distribance U مزاحمت
disturbance U مزاحمت
parasitism U مزاحمت
obtrusion U تصدیع مزاحمت
obtrusiveness U مزاحمت فضولی
Drop dead <idiom> U کم کردن مزاحمت
trouble U مزاحمت زحمت
troubles U مزاحمت زحمت
disturbances U ناراحتی مزاحمت
disturbance U ناراحتی مزاحمت
troubling U مزاحمت زحمت
windage U مزاحمت هوا
public nuisances U مزاحمت عمومی
public nuisance U مزاحمت عمومی
trade U مزاحمت مبادله کالا
traded U مزاحمت مبادله کالا
troubler U موجب تصدیع خاطر مزاحمت
interference U مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
to report somebody [to the police] for breach of the peace U از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
trackers U پی کننده
prater U پچ پچ کننده
prattfall U پچ پچ کننده
fluxing oil U اب کننده
noncommittal U رد کننده
commulator U یک سو کننده
refuser U رد کننده
skittish U رم کننده
solvent U اب کننده
solvents U اب کننده
mauler U له کننده
surfy U کف کننده
sensor U حس کننده
filler U پر کننده
doer U کننده
refutative U رد کننده
attacking U تک کننده
renunciant U رد کننده
mumbler U من من کننده
ear-splitting U کر کننده
catterer U پچ پچ کننده
benders U خم کننده
puffer U پف کننده
bender U خم کننده
fizzy U کف کننده
jaberer U پچ پچ کننده
deflective U کج کننده
rebutter U رد کننده
deletive U حک کننده
refutatory U رد کننده
thinner U کم کننده
solver U حل کننده
renunciant U کننده
bandwidth U یچ کننده
crepitant U خش خش کننده
tracker U پی کننده
attenuant U اب کننده
squasher U له کننده
mitigative U کم کننده
bidder U کننده
percutient U دق کننده
fillers U پر کننده
bidders U کننده
spurner U رد کننده
repudiationist U رد کننده
syncopator U غش کننده
mitigatory U کم کننده
swooner U غش کننده
squelcher U له کننده
whisperer U پچ پچ کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
crusher U له کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
hoppers U لی لی کننده
filleted U پر کننده
filleting U پر کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com